پرهاي زمزمه*

مانده تا بسته شود اين همه نيلوفر وارونه چتر.
ناتمام است درخت.
زير برف است تمناي شنا كردن كاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوك از افق درك حيات.
مانده تا سيني ما پر شود از صحبت سنبوسه و عيد.
در هوايي كه نه افزايش يك ساقه طنيني دارد
و نه آواز پري ميرسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمهام.
مانده تا مرغ سرچينه هذياني اسفند صدا بردارد.
پس چه بايد بكنم
من كه در لختترين موسم بيچهچه سال
تشنه زمزمهام؟
بهتر آن است كه برخيزم
رنگ را بردارم
روي تنهايي خود نقشه مرغي بكشم.
*سهراب سپهري
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۱۲/۲۹ ساعت 19:5 توسط Dr. Mohammad Soltanifar
|