شامگاه چهارشنبه گذشته برنامه 90 با انجام پروژه 3 ساعته قصد داشت آنچه که برسرفوتبال کشور و ورزش کشور آمده را به تقصیر یکی از گزینه‌های زیر بیاندازد:
1- بازیکنان فوتبال 2- علی دایی 3- فدارسیون فوتبال 

این روش برنامه 90 کمی متفاوت از روال صادقانه‌ای بود که در سالهای گذشته از این برنامه انتظار داشتیم. 

درست است که شاید برنامه 90 نمی‌توانست به واقع اعلام کند که چه دستهایی در تعیین علی دایی نقش داشته‌اند و همچنین با عجله سعی کردند آبروی از دست رفته خود و غرور ملی کشور را با برکناری علی دایی، التیام بخشند. 

به اعتقاد بسیاری از بینندگان، متاسفانه صداقت برنامه 90 چهارشنبه شب قبل به زیر سوال رفت چراکه باید گزینه چهارم را در این میان مطرح می‌کرد و آنهم دخالت سیاسیون در انتخاب و حذف سرمربیان به خواست خود و درجهت نیات سیاسی و تبلیغاتی بود. 

شاید آن موقع می‌شد اعلام کرد که 90 علی رغم محدودیت‌ها و حتی علی رغم نتیجه نظرسنجی با یک بی طرفی نظرات مردم را سنجش می‌کرد و مجبور نمی‌شد با دادن آدرس غلط مشکل را به گردن علی دایی، فدراسیون ویا بازیکنان بیاندازد. حتی یک بار نیز که کارشناس برنامه خواست با طرح عنوان عبور از خط قرمز به آن بپردازد فردوسی پور صحبت وی را قطع کرده و موضوع را منحرف نمود. 

مصاحبه فردوسی‌پور با رئیس فدراسیون فوتبال نشان داد که وی نیز چندان کاره‌ای نیست و آنچنان‌که باید، حتی اختیار اظهار نظر شخصی خود را ندارد، چه رسد به آنکه بخواهد در خصوص برکناری و یا فرد آینده اظهار نظر کند. 

حجیم شدن دولت، دولتی شدن هر چه بیشتر همه ارگانها از جمله ورزش و دخالت هر چه بیشتر بوروکراتها در ریز امور ورزشی و استفاده از نظر جلب شده مردم و افکارعمومی به ورزش در جهت کسب رای برای خود از جمله مواردی است که اگر قرار شد روزی در یک برنامه عمیق‌تر از 90 ریشه یابی شود می‌توان در آنها کنکاش کرد. 

به هر حال توجه بیش از 3 میلیون پیامک به یک امر ساده تعویض سر مربی چیزی نیست که بتوان به سادگی در دنیای سیاست از آن گذشت و آرای آنها را در آستانه انتخابات سرنوشت‌ساز  انکار نمود.