پس از دو دهه سكوت، ديروز دومين مصاحبه ميرحسين موسوي طـي روزهـاي اخـير توسط يكي از نشريات اقـتـصـادي كـشـور مـنـتشر شد. ميرحسين موسوي در بخش‌هايي از اظهارات خود كه بيشتر جنبه اقتصادي دارد، در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه »رويكرد سياست خارجي كشور در سه دهه گذشته و مدعاي دولت كنوني در باره بازگشت به خط امام در ‌سياست خارجي را چگونه ارزيابي مي كنيد« اظهار داشت: ‌من نـظر خودم را مي‌گويم. در مورد مشابهت و تـفاوت با نظرات ديگر قضاوت با شماست. به نظر من پايبندي به ‌اصولي كه براحتي از نظرات حضرت امام (ره) و متون معتبر انقلاب قابل استخراج است بهترين راه تامين منافع ‌حياتي و مـنــافـع ملـي مـاسـت. بـه شـرطـي كـه بـا ماجراجويي و حادثها~فريني همراه نشود. ما احتياج به تجزيه و تحليل ‌واقع‌گرايانه از امور بين‌الملل و جهان و درك بدون توهم از فرصت ها و تـهـديـدهـا داريم. هـمـه ايـنها اگر با درك روشن ‌و بدون خيال پردازي از توانايي‌هاي ملي و با يسته هاي اعتقادي و اصولي همراه نباشد نتيجه نخواهد داد. بنده ‌اعتقاد دارم داشتن شرايط اقتصادي و سياسي مطمئن در داخل براي اعمال و پيگيري سياست خارجي فعال و ‌قدرتمندانه ضروري است. سرنوشت وحدت ملي پيرامون منافع حياتي و ملي كشور از موفقيت در سياست خارجي ‌جدايي ناپذير است . ما براي تامين حداكثر منافع خودمان در رابـطـه بـا جهـان بـايد مزيت هاي نسبي خـودمان را به خوبي ‌بشناسيم و به صورت عـاقلانـه و فعـال از آنها در روابط بين‌الملل استفـاده كنيـم. سيـاسـت‌هـاي تنـگ‌نظرانه داخلي كه ‌دايره طرفداران نظام را كم كند و يا سياست‌هاي اقتصادي كه نتواند عدالت را در كنار توسعه و رشد سريع دنبال كند ضمن آنكه منابع داخلي را به هدر مي‌دهد موقعيت ما را در جهان تضعيف مي‌كند. ما بايد بررسي كنيم تـا چــه انــدازه از ‌مـوقعيـت و ظـرفيـت‌هـايژئو اسـتــراتـژيكـي و ژئـو پليتيكـي خـودمـان در سـيـاسـت خـارجـي اسـتفاده مي‌كنيم. ‌بنده به زبان تمثيل مي‌گويم كه براي مجاب كردن غرب و وادار كردن آنها براي دست كشيدن از سياست‌هاي مخاصمت آميز، بيش از آنكه احتياج داشته باشيم نيويورك و پاريس يا لندن را مجاب كنيم، احتياج به حضور ‌خردمندانه و فعال در اسلام آباد و انكارا و باكو و دوشنبه و ايروان و كابل داريم.وي در ادامه گفت: پرواز صـدهـا هـواپـيما از ايران به دوبي جز آنكه بازارهايمان را با كالاهاي مصرفي بنجل پركنيم و جيب ‌دشمنان‌ما ن را پركنيم كمكي به تقويت ما در خليج فارس نمي‌كند. ما بايد براي حفظ امـنـيــت خــودمــان در خلـيـج‌فـارس عـمـق اسـتــراتــژيـك داشتـه بـاشيـم. بـراي اين كـار همان‌طور كه براي اقتصاد برنامه هاي پنج ساله مـي نـويسيم بايد ‌استراتژي و برنامه روشن داشته باشيم. همه ما به اسم خليج فارس حساس هستيم ولي توجه نداريم كه همه ‌كشورهايي كه با ما در يك حوزه تمدني بزرگ و درخشان سهيم هستند، به اين اسم حساس هستند و آيا ما از اين ‌ظرفيت استفاده كرده ايم و يا توانسته‌ايم چه با فعاليت‌هاي ديپلماتيك و چه توسعه تاسيسات زير بنايي به كشور ‌هاي همسايه مخصوصا آسياي مركزي و قفقاز اين عـمق استراتژيك را ايجاد كنيم . دقت در مـشكلات ورود ما به ‌سازمان همكاري‌هاي شـانـگ‌هـاي بـه‌خـوبـي عـلامـت‌هاي بيراهه رفتن‌مان را نشان مي‌دهد . گمان مي كنم خط امـام ‌مـي‌تـوانـسـت و مي‌تواند راه حل هاي ديگري را براي تامين منافع حياتي و ملي ما نشان بدهد. ‌ميرحسين موسوي در پاسخ به ايـــن ســوال كــه »در مــورد تــوهـم اعـمــال سياست‌هاي چپ و شبهه سوسياليستي در دوران دفاع مقدس و انگاره زدايي از ‌اين ديدگاه تـاريـخي نظرتان چيست« گفت: در سوال، اصطلاح چپ به‌صورت منفي به‌كار گرفته شده ولي در اول انقلاب و در آن دهه جريان چپ همين جريان خط ‌امام خط دفاع از محرومين و مستضعفين خط برنامه‌ريزي و خط توسعه و خـط آزادي بــود . و ايــن چــپ ربــطـي بـه ‌سوسياليسم نداشت و دنبال اعمال سياست‌هاي سوسياليستي و شبه سوسياليستي نبود. اين جريان كه اكثريت مردم را نمايندگي مي كرد، در مجلـس و دولـت اكثريت بودند واعتقاد داشتند كه تبعيت از "اسلام ناب محمدي" مي كنند و ‌براي همين تمامي اين مجموعه براي مشخص شدن مرزهاي خود با جريانات ديگر، خود را خط امامي مي‌خواندند . ‌سياست‌هاي دوران جنگ در زمان حيات حضرت امام (ره) به‌كار گرفته مي‌شد. اگر ايشان مي‌ديدند كه جريان ‌سوسياليستي يا شبه سوسياليستي است و اسلامي نيست لحظه اي براي برخورد تـعلـل نمي كردند. بعضي از اقدامات ‌چون قيمت گذاري با دستور مستقيم ايشان به قوه قضائيه و قوه مجريه شروع شد و يا دستور تعزيرات نيز همين‌طور . ‌دليلش هم شرايط جنگ بود . بارها بنده ناظر پيگيري اين گونه سـيـاسـت‌هـا از طـرف ايـشـان بـودم. مسئله تـعـاونـي‌هـا كـه به ‌دليل فشار جريان راست متوقف شده بود دو سه بار به‌طور مستقيم از سوي ايشان پيگيري شد. البته عده اي در اين ‌كشور بودند كه اين نوع سياست‌ها به منافع آنها لطمه مي‌زد دولت را به انگ‌هاي مختلف مورد حمله قرار مي‌دادند . به‌‌طور طبيعي عده‌اي هم پشت سر اين كليشه سازي جمع مي‌شدند كه همه از يك انگيزه در مخالفت با دولت ‌تبعيت نـمـي‌كـردند. در ميان اينها افراد مذهبي ويا انقلابي كم نبودند و بنده هميشه احترام آنها را داشتـم گـر چـه ‌منافع مردم و كشور را بر هر ملاحظه ديگر ترجيح مي‌دادم . ولي عده‌اي ديگر بودند كه هيچ حسي نسبت به مصالح ‌ملي و دفاع مقدس و خون شهدا نداشتند.وي در ادامه در پاسخ به اين سوال كه »به‌نظر شما مـيـزان تطابق روند هاي توسعه‌اي كشور با اهداف و چشم انداز 20 ساله تا چه اندازه است؟« ‌اظهاركرد: با روند موجود تحقق چشم انداز امـكـان پـذير نيست. يادمان باشد بعضي از رقيبان ما سرعت زيادي در توسعه پيدا ‌كرده اند و شكاف ما و آنها مي تواند تعادل‌هاي منطقه را به‌هم بزند و با توجه به ادعاي اسلاميت از سوي ما اين ‌شكاف ميتواند به‌ضرر هم اسلام و هم ايـران بـاشد . بنده گمان مي‌كنم طراحان و تصويبكنندگان چشم انداز در سند ‌چشم انداز نگران اين شكاف بوده اند.‌ميرحسين موسوي در پاسخ به اين سوال كه »عدالت از ديدگاه حـضرت امام (ره) و نسبت آن را با عملكرد دولـت‌هـاي دو دهه گذشته چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟‌« گفت: حضرت امام (ره) نقش انبيا را دو چيز مي داند، دعوت به "خدا و معنويت" و " اقامه عدل و قسط در جامعه. شما ‌به نوشته ها و گفته هاي ايشان رجوع كنيد بارها تذكر اين دو نكته را خواهيد يافت . ولي ما متاسفانه بيشتر اوقات از تقارن ضروري اين دو نكته با هم غفلت كرده‌ايم. ما يا عدالت را در مقابل توسعه قـرار داده ايم و آن را مـحـكوم كرده‌ايم ويا كليشه‌اي به عنوان توزيع فقر ساخته‌ايم تا عـدالت را مورد حمله قرار دهيم و يا آن را در مقابل يك ارزش بنيادي ‌ديگر مثل آزادي قرار داده‌ايم بدون آنكه توجه كنيم آزادي از دل عدالت بيرون مي آيد و گاهي هم ديده ايم كه ‌عده اي شعار عدالت را به ابزاري پوپوليستي براي جذب آرا و قلوب تبديل كرده‌اند. در اين مـدت تـقـريبا تمام كليد ‌واژه‌هاي مرتبط با عدالت از ادبيات سياسي و اقتصادي ما حذف شده است . بدتر آنكه ما منابع كمياب كشور را در ‌خـدمت اغراض سياسي و اهداف كوتاه مدت به‌كار گرفته‌ايم وبه‌ اين ترتيب غول فساد را در كشور بيدار كرده ايم . بنده ‌به‌عنوان دفاع از انـقـلاب و امــام (ره) مـي گـويـم هيـچ‌كـدام از اين رويـكـردهـا ارتباطي با اهداف ايشان و نظر يات‌شان در مورد ‌عدالت ندارد.‌