منطقه خاورميانه عاري از سلاح هاي كشتار جمعی(مقاله)
بامگارت** و مولر*** نويسندگان مقا له براين باورند كه تصور عاري سازي منطقه خاورميانه از سلاح هاي هسته اي يا سلاح هاي كشتار جمعي مانند روياي مدينه فاضله باشد.به اعتقاد آنها .با وجود اينكه اين موضوع به مدت 30 سال است در دستور كار جلسه بين المللي قرار گرفته است ،اما به نظر نمي رسد كه به زودي قابل تحقق باشد.آنها ادامه سياست زور را مانع پيشرفت اين مسا له مي دانند ،آنها همچنين چشم انداز تاريك روند صلح خاورميانه را كه شامل شكست تلاش هاي گذشته در كنترل سلاح هاي اتمي مي باشد را از جمله عوامل شكست اين مساله ارزيابي مي كنند.اما با اين وجود، به اعتقاد بامگارت و مولرامروز خاورميانه دستخوش تغييرات اساسي گرديده است.چنين تغييراتي چه مثبت يا منفي ،توان عملكرد به عنوان نيروي كاتاليزوري داشته و روزنه هايي نو از فرصت مي گشايد تا راهي جديد و تازه به سوي استقرار صلح در خاور ميانه باز شود،در چنين موقعيتي مي توان در جهت نابودي تمام سلاح هاي كشتار جمعي در اين منطقه اقدام كرد.
عوامل موثر بر موضوعات هسته اي خاور ميانه
اين عوامل به اعتقاد نويسندگان مقا له شامل موارد زير مي شود:
1- صدام حسين از قدرت بر كنار شده است و هيچ اثري از سلاح هاي كشتار جمعي به جاي نگذاشته است،
2- اسراييل بطور يكجانبه از نوار غزه عقب نشيني كرده است،حركتي كه در تاريخ 37 سال اشغال از سوي اسراييل سابقه نداشت
3- ،ليبي و سوريه به روشهاي متفاوت از طريق گسترش روابط با غرب و به ويژه با ايا لات متحده در پي سازگاري با شرايط ويژه هستند.ليبي تصميم گرفته تا از برنامه سلاح هاي كشتار جمعي خود دست بر دارد،
4- امادر اين ميان وضعيت سوريه و ايران متفاوت مي باشد.زيرا سوريه هنوز تصميم نگرفته از در خواست سلاح اتمي پيروي كند،و بحران هسته اي ايران كماكان لاينحل باقي مانده است.
5- فلسطينيان بطور علني و جدي راجع به سياست هاي كهنه ياسر عرفات يعني سياست هاي متناوب(سينوسي)بين نشانه هاي صلح ومقاومت ويا حمايت از تروريسم و همپايگي ،فساد و رشوه خواري به بحث و مناظره پرداخته اند.
6- صداهايي كه از بحران كشور هاي عرب در مورد شيوه هاي حكومتي ،رهبري در رابطه با روابط خارجي به گوش مي رسد ،افزايش و قدرت بيشتري يافته است.سلسله گزارش هاي گسترش حقوق بشر عرب در برنامه توسعه سازمان ملل كه از سوي دانشجويان عرب طراحي شده است،شاخص و نشانه اي از اين تحولات است.
7- علاوه بر موارد فوق ،مذاكرات جدي در مورد موضوع ادغام سه كشور دارنده علوم هسته اي يعني هند ،پاكستان و اسراييل در جريان است تا معيارهاي منع گسترش سلاح هاي اتمي اعمال گردد بدون اينكه موقعيت خود رژيم به مخاطره بيفتد.
به اعتقاد نويسندگان، جنبش سيا سي مهمي كه اكنون در جريان است مي تواند مستقيم و غيرو مستقيم بر موضوع هسته اي خاورميانه تاثير بگذارد.مجموعه اين حوادث خود به تنهايي مي تواند دليل كافي براي بررسي مجدد مفهوم عاري سازي منطقه خاورميانه از سلاح هاي اتمي و پتانسيل آن براي كمك به روند مثبت صلح خاور ميانه باشد.با اين حال از ديدگاه امنيت اسراييل دليل ديگري نيز وجود دارد.تا كنون اسراييل سياست ابهام را در پيش گرفته تا توان هسته اي خويش را پنهان كند. دليل منطقي موضع اسراييل اين است كه ابهام بهترين راه مهار و كنترل كشورهاي عربي مي باشدواين در حالي است كه هنوز سياست باز دارنده اين كشور پابرجاست.با اين اوصاف ،نتايج اين سياست اطمينان بخش نبوده است.نويسندگان دليل خود را تلاش سه همسايه اسراييل يعني ايران ،عراق و ليبي براي دستيابي به سلاح اتمي مي دانند. بعلاوه به اعتقاد آنها سوريه ومصر سلاح بازدارنده متقابل را به بهای ارزان با امکانات بالقوه بيولوژيكي و شيميايي بدست آورده اند كه در مسافت نزديك به كار مي آيد و تهديدي جدي عليه طرح برنامه دفاع مدني اسراييل مي باشدكه مسلماً به نفع دنياي عرب خواهد بود.به عبارتي ديگربا مگارت و مولر چنين تحليل مي نمايند كه سياست ابهام اسرائيل سبب نگرديده كه گسترش و توسعه سلاح هاي كشتار جمعي به عنوان عامل توازن قدرت نظامي 5 همسايه اسراييل مختل گردديا كنترل و مهار گردد.كمترين نتيجه اي كه مي توان گرفت اين است كه سايت هسته اي اسراييل موفقيت چشمگيري نداشته است ودر واقع عواقب آن تا بحال تنها موجب تجديد نظر موضع اسراييل گشته است.
تلاش هاي اوليه و علت شكست آنها
در اين قسمت نويسندگان به بحث در مورد تاريخچه مساله و دلايل شكست آن از منظر تاريخي پرداخته و مي نويسند:در سال 1974كه ايران تحت حكومت شاه بود اولين بار پيشنهاد عاري سازي منطقه از سلاح اتمي را با حمايت قطعي مصر به دبير كل سازمان ملل ارائه داد.اسراييل سالهاي زيادي از دادن راي مثبت به اين قطعنامه اجتناب كرد اما بعد بطور ناگهاني طرح خود را در سال 1980 مطرح كردو خواستار مذاكرات مستقيم بين كشورهاي منطقه شد.پس از مذاكره با مصر اين طرح اسراييل به طور كلي كنار گذاشته شدو براي نخستين بار تمام كشورهاي منطقه بطور يكپارچه و متفق القول به نفع طرح اصلاح شده مصر را ي دادند.اما پيشرفت سياسي چنداني حاصل نشد.يك دهه بعد،تحقيقي كارشناسانه توسط سازمان ملل نشان دادكه مسايل پيچيده اي در ايجاد چنين منطقه اي وجود داردو در سال 1991براي رسيدن به اين هدف عالي به روش فزاينده،معيارهايي ارائه داد.در همين زمان،بر اثر افزايش مدارك موجود سلاح هاي شيميايي وبيولوژيكي در اين منطقه و اقرار علني اسراييل از توان هسته اي خويش به عنوان نيرويي بازدارنده عليه اين سلاح ها،باعث شدتا رئيس جمهور مصريعني حسني مبارك به جامعه بين المللي پيشنهاد دهدتا مفهوم منطقه عاری از سلاح های هسته ایNWFZ))را به منطقه عاري از سلاح هاي كشتار جمعي بسط و گسترش دهد.
قطعنامه687شوراي امنيت سازمان ملل كه در سال1991به جنگ خليج فارس خاتمه داد،ايده منطقه عاری از سلاح های هسته ای ومنطقه عاری از سلاح های کشتار جمعی(WMDFZ (راتصويب كرد ودر كنفرانس پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي(NPT*)در سال 1995از منطقه عاری از سلاح های هسته ای در قطعنامه خاورميانه حمايت كرد.قطعنامه687شواي امنيت سازمان ملل(UNSC)خواستار احياي منطقه عاری از سلاح های هسته ای و منطقه عاري از هرنوع سلاح كشتار جمعي گرديد و در بند چهاردهم اين قطعنامه اشاره شده است كه خلع سلاح عراق نشانگر يك گام به سوي رسيدن به چنين نقطه اي است كه آن نيز عاري از "موشك هايي براي تحويل"باشد.از اين رو،شوراي امنيت از دبير كل مجمع در حمايت از پروژه اين منطقه تبعيت كرده و حتي قطعنامه اي تحت عنوان فصل7تصويب كردكه راه را براي اجراي عمليات مي گشايد.اگرچه شوراي امنيت ملزوماتي راجع به خلع سلاح اعمال كرده است اما شوراي امنيت سازمان ملل توجه كافي به منطقه وسيع تر در سال هاي آتي نكرده است و موجب رنجش بيشتر كشورهاي عربي گرديده كه براي تبديل اين مفهوم به قطعنامه در آغاز كار آن،تلاش كرده اند.
جلسات" كنترل سلاح"و"امنيت منطقه"(ACRS)كه بطور گروهي در مورد روند صلح خاورميانه در هنگام جنگ گذشته خليج مادريدفعاليت مي كرد،دلايل عميق تري را وراي اين عدم پيشرفت ارائه داده است،در روند صلح مادريد اسراييل و تما مي همسايه هاي عرب مجاور آن (به جز ايران وليبي )رابراي اولين بار به پاي ميز مذاكره كشانيد،اين مذاكرات در سايه حمايت ايالات متحده و روسيه انجام پذيرفت.نمايندگان فلسطين نيز در هيات نمايندگي اردن در مذاكرات شركت داشتند.اين مذاكرات از سال 1992تا1995به طول انجاميدوگفتگوهاي امنیت منطقه ای ((ACRSشامل توصيه هايي در مورد كنترل سلاح ها بودكه در آن نمايندگاني با تجربه هاي آموزنده در مورد غرب –شرق حضور داشتند.سيزده كشور عرب در اين مذاكرات با اسراييل شركت داشتند.برخي ملاك ها(حدوحدود)اعتمادسازي منجر به توافقنامه موقتي گرديداما بطور كلي مذاكرات با توجه به اختلاف عميق بين دوگروه با شكست مواجه شد،بويژه اختلافات مصرو اسراييل در موردرابطه بين خلع سلاح هسته اي،كنترل سلاح هاي عمو مي و صلح بود.
مصردر دستور جلسه ،قبل از هر چيز در مرحله اوليه خواستار خلع سلاح هسته اي گرديد اما اسراييل اصرار داشت كه بحث راجع به آن موضوع فقط در مرحله پيشرفته تر صورت پذيردزيرا قبلاً (يكبار)طرفين براساس معيارهاي كامل كنترل سلاح توافق كرده بودندوصلح پايدارو مطمئن را برقراركرده بودند.مصر همچنين شركت كنندگان جلسه را وادار كرد تا از قطعنامه اي حمايت كنند كه در آن تمامي طرفين منطقه دعوت مي شد در كنفرانس بعدي NPTدر سال1995به قراردادNPTملحق گردند،اسراييل اين پيشنهاد را رد كرد.زيرا مصر نمي خواست بدون موضوع هسته اي در دستور كار جلسه به مذاكرات ادامه دهد و اسراييل نيز نمي خواست در مراحل اوليه بر سراين موضوع مذاكره كند،در نتيجه مذاكرات به حال تعليق در آمد.
معضل روابط
با مگارت و مولر در تحليل موضوع سلاح هسته اي براي كشورهاي خاورميانه براين باورند كه سلاح هاي هسته اي معاني سنبليك متفاوتي براي كشورهاي درگيرمنطقه دارند بعنوان مثال براي اسراييل اين سلاح ها ضامن نهايي بقاي ملي آنان در برابر دشمنان عرب و(همسايه هاي عرب)و ايراني است كه از لحاظ نيروي انساني و منابع اقتصادي غني تر هستندوتنها صلحي پايدارو ماندگار مي تواند از اين نگراني اسراييل بكاهدتا اسراييل راضي شود ازتوان هسته اي خويش سر ميز مذاكره بگذرد،ا لبته اسرائيل نيز به همسايگان خود بدبين است.اسرائيلي ها جستجوي صلح همسايه هاي خود را تنها به عنوان نيرنگي هدفمند در حد لفاظي وحرافي براي خلع سلاح اتمي اسراييل مي پندارندكه بدنبال اين هدف ،نهايتاً نابودي اسراييل را مي طلبند.نويسندگان دليل ديگر اسرائيل را ناشي از خاطره هولوكاست مي دانند كه از اين منظر بسياري از آنان را به اين باور رسانده كه سلاح هسته اي مي تواند آنها را از هولوكاست آتي محافظت كند.
اما اعراب نظر متفاوتي به اين مساله دارندبه اعتقاد آنها اگر اسراييل نگراني هايي در مورد امنيت ملي خويش دارد،برتري سلاح هاي غيراتمي فزاينده اش نسبت به همسايگان خود،كه با پيروزي در يكسري جنگ ها به اثبات رسيده است،مي توانداعتمادو اطمينان كامل براي اسراييل فراهم كند.بنابراين ازديدگاه اعراب و ايراني ها، سلاح هسته اي اسراييل چتر محافظي است كه اسراييل در زير لواي آن به ا لحاق ظا لمانه و غير قانوني سرزمين هاي اشغا لي ادا مه مي دهد.تحت اين شرايط كشورهاي عرب و ايران سلاح هاي هسته اي اسراييل را به عنوان اقدامي احتياطي براي دفاع نمي پندارند كه اسراييل بتواند بواسطه آن احتما لات صلح را بررسي كند. بلكه وسيله اي دفاعي است كه مانع در خواست اسراييل براي بازگشتن به مرزهاي سال1967 مي گردد،در حاليكه اعراب اعتقاد دارند اين كار تنها احتمال براي برقراري صلح در منطقه است.
به اعتقاد نويسندگان تحركات نيروهاي داخلي هر دوطرف به اين مفاهيم دامن مي زندبه عنوان مثال در جامعه عرب،عناصري كه اغلب با تعابير افراطي ومتعصب از اسم اسلام تحريك مي شوندواقعاً مي خواهند اسراييل را از بين ببرندو در سوي ديگر عناصر افراطي درجامعه اسراييل كه بسياري از آنان تعبير بنيادگرا از انجيل دارند به شدت با عقب نشيني از سرزمين هاي اشغا لي مخا لفت مي كنند.با مگارت و مولر وجود اين گروه ها را از جمله عواملي مي دانند كه به اختلافات دامن مي زنند. به اعتقاد آنها منطقه عاری از سلاح های هسته ای از روند صلح مي كاهد،تصاوير دشمن را پر رنگ مي كند و بر بي اعتمادي مي افزايد
گسترش مذاكرات تاWMD
پيشنهاد استقرارمنطقه عاری از سلاح های کشتار جمعی وحمايت قابل توجه از آن، رابطه اي بين تهديدهاي گوناگون كه از سلاح هاي هسته اي ،شيميايي و بيولوژيكي پديد مي آيد و تلاش براي پيوند بين طرفين ايجاد مي كند.اگر چه اين سلاح ها در ميزان نابودي با هم برابر نيستند.سلاح هاي شيميايي بر خلاف ديگر سلاح ها در جنگ ها و درگيري هاي مسلح داخلي منطقه بكار رفته است.اگر چه سلاح هاي هسته اي خيلي بيشتر مخرب و نابود كننده هستند،اماسلاح هاي شيميايي وبيولوژيكي نيز توان بسياري در نابودي افراد بي دفاع شهري دارند.تاثير اين سلاح ها عليه نيروهايي كه به خوبي محافظت مي شوند بسيار كم و محدود است اما آن ها مي توانند باعث فجايع جدي در ميان گرو ههايي كه محافظت نمي شوند،گردند.موضع مصر كه ديگر كشورها از آن حمايت مي كنندپيشنهاد چنين پيوندو رابطه اي را مي دهديعني اين كشور ها فقط به سلاح هاي شيميايي دسترسي داشته باشندو در عوض اسراييل بهNPTبپيوندند.به همين صورت سياستمداران و تحليل گران اسراييلي گهگاهي بتوانند از اين سلاح هاي بيولوژيكي و شيميايي در كشورهاي منطقه اي دشمن بازديد كنندتا بدگماني آنان نسبت به نيروي بازدارنده هسته اي (سياست ابهام)رفع گردد.
عضويت و پذيرش پيمانهاي متفاوت حاكم بر سلاح های کشتار جمعی (WMD )كاملاً نمايانگر ميزان سختي دستيابي به منطقه عاری از سلاح های کشتار جمعی ((WMDFZ ميباشد.از نظر اعضا خاورميانه منطقه عاری از سلاح های هسته ای كه تمامي اعضا آن به جز اسراييل عضو NPT هستند عراق، لبنان، مصر، ليبي و سوريه هيچ يك کنوانسیون سلاح های شیمیایی ((CWC را امضا نكرده اند .اما عراق وليبي در حال دستيابي به آن هستند .اسراييل هنوز CWC را تصويب نكرده ا ست و قرارداد سلاح هاي غير اتمي بيولوژيكي(BWC ) را امضا نكرده است. مصر ،سوريه وامارت متحده عربي آنرا امضا كرده انداما آنها قرارداد سلاح هاي غير اتمي بيولوژيكي(BWC ) را هنوز تصويب نكرده اند.در هر دو طرف جامعه علمي و سياسي ،برخي از احزاب منطقه اي در مورد تاثير اين توافقات بسيار مشكوك هستند.زيرا فاصله اين مناطق با هم بسيار كم است.بنابراين موشك هاي "تاكتيكي" يا با " برد كوتاه و متوسط"را مي توان براحتي دادو در جايي ديگر مي تواند تاثير استراتژيك در خاورميانه داشته باشد.
با اين وجود نتيجه گيري حسني مبارك اين مساله را توجيه كرده كه عاري سازي منطقه خاورميانه بايد شامل كليه سلاح هاي كشتارجمعي باشد.يك منطقه عاری از سلاح های هسته ای نمي تواند جدا از ديگر سلاح ها وجود داشته باشد.چه در نهايت يك منطقه عاری از سلاح های کشتار جمعی يكپارچه كه هر سه سيستم سلاح ها را پوشش دهد و چه قانوني جداگانه براي هر كدام از سيستم هاي حاكم كند به تنهايي اثر كمي بر امنيت خواهد گذاشت.خلاصي و رهايي از سلاح ها وكار همزمان روي هر يك از اين سيستم ها مي تواند بيشترين تاثير را داشته باشد.مساله هسته اي به خودي خود آنقدر پيچيده و مشكل و مسائل فني آن آنقدر متفاوت است كه نياز به مذاكره كنندگان متخصص داردتا راه حل هاي مناسبي براي هر يك از سيستم سلاح ها ارائه دهند.به همين دليل فني ،ادامه اين بحث برمنطقه عاری از سلاح های هسته ای متمركز مي گردد.ا ما در پايان راه حل هاي استراتژيك براي هر سه مساله بايد شكل گيرد تا با هم كوشي واقدام جمعي كنترل سلاح ها و شفاف سازي آن گسترده شود تا همان عضويت را جذب كند و هيچ گونه قيد و شرطي كه عملي عليه يكديگر را باعث شود،در آن نگنجد(شامل نشود).
توازن سلاح هاي غير اتمي
به اعتقاد نويسندگان اکثر تحلیل های تاریخ سیاست ابهام و باز دارندگی اسراییل نشان می دهد که ارزیابی ممتد از توان نظامی آینده اسراییل نماینگر این نکته است که این سرزمین به لحاظ دارا بودن سلاح های هسته ای در سطح پایینی قرار دارد و بنا براین برنامه ریزی کرده است که کشورهای منطقه را بصورت دشمن خود نگه دارد.نويسندگان برتری دیگر کشورهادر جمعیت ،منابع با لقوه و درآمد متعاقب،ثروت و موقعیت استراتژیک را برهم زننده توازن علیه اسراییل ارزيابي مي كنند.كه در نتیجه آن سلاح های هسته ای بازدارندهای ظهور کرده تا آینده نگری کند و بیمه نامه ای بلند مدت در برابر سناریوی وحشتناک آینده باشد. اما از نظر همسایگان اسراییل نمایش تکراری برتری قدرت نظامی اسراییل این توازن را کاملاً برهم می زند.تاثیر چنین فاصله و کمبودی ،بویژه بخاطر اقدام تکنولوژی گوشه بریده نسبت به نیروهای مسلح اسراییل است، همچنانکه برتری تاکتیک و تجهیزات اسراییل بیشتر است وحتی گسترده تر شده وبدین ترتیب این توازن کاملاً به نفع اسراییل ارزیابی می شود.
بنا برآنچه گفته شد نويسندگان اينگونه تحليل مي نمايند كه تحرکات نظامی برای بدست آوردن انواع مختلف سیستم های سلاح های کشتار جمعی از برآورد های متناقض توازن نظامی غیر اتمی نشات گرفته است.بنا براين تحليل طرف کشورهای عرب و ایران بر اساس آینده نزدیک و کنونی برآورد می شوداما طرف اسراییل براساس آینده بلند مدت از لحاظ جمعیتی ،اقتصادي وپتانسیل آن برآورد می شود.هردو برآورد تهدید و ارعاب با اصل امنیت ملی ارتباط دارد وبنابراین از عوامل مهمی در سیاست امنیتی و طراحی نظامی می باشد.بنابراین کشورهای درگیری که نمی توانند با موفقیت مذاکره کنند و منطقه عاری از سلاح های هسته ای یا بدون سلاح های کشتار جمعی را شناسایی می کنند،نگرانی هایی نیز در مورد سلاح های معمولی دارند.زیرا واقعیات جغرافیای سیاسی ، زمین شناختی و مردم شناختی به سختی تغییر می کند.به اعتقاد با مگارت و مولر تنها راه پیشرفت در این مسایل احتما لاً می تواند از طریق برقراری اعتمادسازی و کنترل سلاح های که باید کاهش یابدتا دورنمای گسترده آن ،جنگ غیر اتمی ناگهانی نباشد.
موانع شفاف سازي، كنترل،اعمال و اجرا
نويسندكان در خصوص شفاف سازي و وجود منطقه عاری از سلاح های هسته ای معتقدند كه اطمینان و اعتمادمتقابل برای ایجاد شرایط وجوداین منطقه بسیار مهم است و در نهایت منطقه عاری از سلاح های هسته ای احتمالاً ایجاد می گردد.در عوض اطمینان و اتحاد مقدار معین و مشخصی شفاف سازی نیاز دارد.شفاف سازی نظامی و بخش صنعت نظامی به میزان فراوان مربوط به روند تصمیم گیری مسا ئل نظامی می شوند که در نهایت تصمیمات صلح آمیز کشور را از دیدگاه خارجی با ثبات می سازد،با این وجود شفاف سازی به اعتقاد نویسندگان مانند شمشیر دو لبه است:یعنی،در منطقه ای در گیر منازعات مانند خاورمیانه ،شفاف سازی در بخش نظامی می تواند اطلاعات هدفمند مهمی در مورد توان نظامی دشمنان بدست آورد.در یک بحران یا جنگ تقسیم چنین اطلاعاتی می تواند برای دفاع کشور مضر وزیان بخش یا مهلک وسرنوشت ساز باشد.مسافت کم در خاورمیانه وضعیت بحرانی و وخیم برای این مشکل بوجود آورده است.در نتیجه تمام کشورهای منطقه،"دمکراتیک یا غیر دمکراتیک"به میزان قابل توجهی در مسائل نظامی و وضعیت نظامی ابهام نشان می دهند.با مگارت و مولر در ادامه در خصوص استقرار این منطقه می نویسند:استقرار منطقه عاری از سلاح های هسته ای مستلزم شفاف سازی خیلی بیشتری است که سیستمی مطمئن و تحمیلی کنترل نیاز داردتا تخطی یا تخلف از توافقنامه را افشا کند و ضامن شفاف سازی باشد.اسراییل بارها اعلام کرده که چنین سیستمی باید خاص منطقه باشد و همچنین توام با بازرسی های ملی جایگزین باشد که حداقل آنچه را ماموران آژانس بین المللی مسئول کنترل آن هستند،کامل و تکمیل کند.برعکس کشورهای عرب اصرار دارند که آژانس بین المللی انرژی اتمی(IAEA)برای اجرای کار کنترل مناسب است.اگر چه تائید این کشورها با اجبار آنان برای ثبات منطقه عاری از سلاح های هسته ای لازم است و تائید پایدار می گردد.اما طرفین می توانند از آن سو استفاده کنند واطلاعات جاسوسی را بدست آورندکه ربطی به موضوع پیمان تصویب شده ندارد.این خطر می تواند با کار گذاشتن سیستم های کنترل و بازدید از طرف بازرسان بین المللی بسیار بیشتر از باز دیدهای هماهنگ شده آژانس بین المللی شود اما اطمینان بیشتری در کارآیی کنترل و بازدید بازرسان ملی نسبت به بازرسان بین المللی وجود دارد.
تمامی سیستم های بازرسی موثر و کارآمدنیاز به نوعی برنامه بازرسی وبازدید در هر زمان و هر جا دارند تا به آنان اطمینان واعتماد حقیقی پیدا کنند.در نظام NPTدو نوع برنامه بازرسی موجود است.اولین نوع بازرسی ویژه که مستلزم اجازه کشورها می باشد.نوع دیگر آن دستیابی و دسترسی کامل به آن کشور است که شامل پروتکل الحاقی به NPTدر سال 1997می باشد که به منظور تدبیر ایمنی صورت می گیرد.در این نوع بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی(IAEA)اجازه دارد در هر جا که لازم می داند نمونه هایی از محیط را برداردمگر اینکه منطقه مورد بازرسی در موقعیتی باشد که بتوان اطلاعات لازم را از طریق ابزار برابر بدست آورد.پس از نمونه گیری محیط آنرا در آزمایشگاه مخصوص مورد تجزیه قرار می دهند و بدین ترتیب هرگونه اثر اندک از مواد شکاف پذیر را می توانند تشخیص دهند وبدین ترتیب وجود هر نوع فعالیت ممنوعه در آن کشور افشا می گردد.
کنوانسیون سلاح های شیمیایی ((cwcاین نوع بازرسی های پرچا لش را در زمانی کوتاه انجام می دهدتا همه آثار فعالیت های غیر قانونی را برای کشور متخلف در منطقه از بین ببرد.با وجود این در این نوع بازرسی ها به کشورهای مورد بازرسی اجازه می دهند تا دارایی ها و اصرار نظامی خود را حفظ و محا فظت کنند.این همان قوانین سخت و جدی است که تعیین کننده آن چیزی است که بازرسان اجازه بازرسی آنرا دارد.کمیسیون ویژه سازمان ملل (UNSCOM)و هیات بازرسی و کنترل(UNMOVIC)برای اطمینان و اثبات نابودی سلاح های کشتار جمعی در عراق مستقر شدندکه برنامه هایی فراتر از این داشت یعنی کشور مورد بازرسی"حق نپذیرفتن یا ردکردن "رانداشت.اگر چه اکثر طرفین برای هرگونه عاری سا زی در منطقه خاورمیانه با این نوع دخا لت بیش از حد موافق نبودند اما باید از دستورا لعمل با ارزشی که برای آنان تدوین شده بود ،پیروی می کردند.
حتی اگر توافقی برای بازدید بدست آید،باز این سوال مطرح است که اگر در مواردی سرپیچی شود چه می توان کرد ؟ به اعتقاد بامگارت و مولر چیزی که در حال حاضردر منطقه درگیر و پرتنش مثل خاورمیانه اتفاق افتاده است ،آن است که کشورها دوست ندارند بدون اطمینان از امنیت ملی کشورشان سلاح هایشان کنترل شود و خلع سلاح شوند.از این منظر مادامی که قدرت منطقه ای دیگری برضد ا لزامات به برنامه های سلاح های کشتار جمعی دیگر و سلاح های اتمی ادامه داده و می دهد،باید راه حل هایی وجود داشته باشد.یک راه این است که توانایی بازسازی و ساخت سلاح های خویش را در مواردی که کشور دیگر موافقتنا مه را نقض کرد ،حفظ کند.بنابراین کشورها مجبورند راه گریزی به منظور واکنش سریع در قبال نقض قوانین داشته باشند،اگر چه چنین رویکردهایی بطور حتم اعتبار و اعتماد دوجانبه را در منطقه عاری از سلاح های هسته ای متزلزل می کند.در غیر این صورت اگر واکنش های نظامی برای تنبیه آن کشور در نظر گرفته شود باید استلزامات آن یعنی توانایی تهاجمی نیز در دسترس باشد.دسترسی به چنین تواناییهای در زمان صلح ،حتی اگر آنها فقط سلاح های غیر اتمی باشند ،می تواند بعنوان تهدید در نظر گرفته شود(برداشت شود).اگر این راه حل برای اجرا سیستمی منسجم است پس تمام عاملان منطقه ای باید از طرح آن اطمینان کافی داشته باشند.متاسفانه ،شورای امنیت هنوز روند قابل اطمینانی در رابطه با بحران پذیرش و اجرا ایجاد نکرده است.تا زمانی که این اتفاق بیفتد ،توان آن برای هدایت برآورد تهدیدهای فعلی و اراده سیاسی برای عمل به موقع و موثر به آن غیر قابل اعتماد باقی خواهد ماند .شورای امنیت باید این مشکل را در نظر بگیرد،زیرا این مساله ،مساله ای مهم با اثرگذاری بر خاورمیانه است.
به ترتیب اولویت :ساخت گام های فزاینده
به اعتقاد بامگارت و مولر روند به مرحله عمل رساندن منطقه عاری از سلاح های هسته ای باید بطور کامل مشخص و افشا شود و از روش همه یا هیچ باید پرهیز کرد.وقتی این منطقه در آغاز کار مذاکرات در دستور جلسه قرار گیرد،مطمئناً اسراییل از نیروی بازدارنده خویش دست نمی کشدمگر اینکه که در مورد چشم انداز صلح پایدار اطمینان پیدا کند.علاوه براین اگر موضوع هسته ای پیش از این در دستور جلسه مطرح نشده باشد،به هر شکلی ،کنترل سلاح هرگز با اشتیاق در این منطقه آغاز نخواهد شد.فاصله میان دو اصل متناقض و ممانعت آنقدر باریک است که یا باید از اول در مورد آن جز به جز مذاکره کرد ویا اینکه اصلًا در مورد آن بحث نکرد.
بدین ترتیب سوال اساسی و مهم این است که چگونه می توان وباید این فرایند در جهت خلع سلاح اتمی منطقه و بالاخره به خلع سلاح کشتار جمعی (WMD)منتهی شود بدون اینکه خواست های طرفین را در نظر گرفت .معقول ترین راه برای این کار را نویسندگان مقاله موارد زیر می دانند:
1- فرا خوان منطقه ای، تا بدین وسیله گروه متخصص حکومتی برای ارزیابی و ایجاد یک سند یکپارچه و هم رای در مورد عناصر کنترل شفاف سازی و کنترل نیروهای بالقوه پیمان منطقه عاری از سلاح های هسته ای در خاورمیانه حرکت کند.بطور کلی شفاف سازی و کنترل ،کارهایی مشکل هستند اما از عمده مسائل واجب و ضروری برای ایجاد منطقه ای عاری از سلاح می باشد.روال کارچنین است که گروهی متخصص که از اعضا مذاکره کنندگان نیستندو حق نوشتن متن خاصی برای موافقت رهبران دولتی را ندارند،این کار را انجام دهند. این گروه فقط حق دارند گزارشی یکپارچه در مورد شرح کار تهیه کنندکه این گزارش برای اعراب،مهم وبرای اسرائیل اساسی می باشد.چنین گزارشی مستقیماً موضوع بحث در مذاکرات آتی را فرهم می کند. بنابراین ،این گروه متخصص می تواندحتی اگر خود حق مذاکره نداشته باشد، یک فرم پیش نویس مذاکره را تهیه کند.
2- در ابتدای کار ،کشورها می توانند شفاف سازی ،کنترل واجرا را در سطح کارشناسانه اظهار کنند،بویژه گروه های متخصص می توانند نقشه جغرافیای آن منطقه و مکانیسم بالقوه اجرای آنرا بیابند.بدین معنا که چه کشورهایی جزو این منطقه هستند و چه کشور هایی باید آنرا تصویب کنند.این کار می تواند بطور موازی و همزمان برای انواع سلاح های کشتار جمعی و کنترل سلاح های غیر اتمی انجام پذیرد. در نهایت کشور های در گیر می توانند اعتمادسازی کنند.این کشورها در سال 1995 پیش از آنکه مذاکرات اولیه آنها با شکست مواجه شود و بهم بخورد چنین کاری را کرده بودند.بنا براین به منظور استحکام این روند ،اسرائیل باید راکتور اتمی دیموند(Dimona)و امکانات مربوط به ساخت اصلی برنامه هسته ای خود را برچیده و تعطیل کند.
اسرائیل باید از قبل مواد هسته ای بیش از حد برای مقاصدبازدارنده مهم خویش در اختیار داشته باشد،این راکتور و حاشیه پیرامون آن باید تا آخر زندگی مفید آنها تعطیل و بسته شود که به دلیل فرسودگی مواد و تجهیزات هسته ای آن ،نگرانی های ایمنی افزایش خواهد یافت. این گام می تواند به عنوان بخشی از برچیدن سلاح اتمی بصورت جهانی تعبیر شود که از تولید بیشتر مواد شکاف پذیر قابل استفاده در سلاح های هسته ای جلوگیری و ممانعت می کندو می تواند در کنفرانس خلع سلاح ژنو در آینده مورد مذاکره قرار گیرد.لیکن برای ایجاد فضای همکاری شاید برای اسرائیل بهتر باشد که مستقل و یکجانبه عمل کند
3- برای تثبت مذاکرات و کارهای مقدماتی بیشتر ،کار گروهی علیه تروریسم نیز باید بطور همزمان صورت بگیرد.برغم همه مسائل ،تروریسم برای دولت های منطقه بدون در نظر گرفتن سیاست های فعلی آنها،شکل حکومت آنهاو استراتژی منطقه ای تهدیدی مهم به شمار می آید.دولتها باید ا مکان پیوستن نیروها در حق استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی را در نظر بگیرند.
نقش عاملان خارجی
به اعتقاد نویسندگان عاملان خارجی می توانند هم نقش مثبت و هم نقش منفی در جریان برقراری و استقرارمنطقه عاری از سلاح های هسته ای ایفا کنند.نقش منفی آنان تغییر پاکستان به کشوری که دارای سلاح هسته ای می باشدکه آنرا تهدیدی برای محاسبات استراتژیک عاملان خارجی به حساب می آورند.به همین صورت احتمال اینکه منابع خارجی مایل به داشتن چگونگی دستیابی به تکنولوژی و سخت افزار مورد نظر در این کشورها می باشند،می تواند باعث کاهش اعتمادسازی در عملی بودن طرح منطقه عاری از سلاح های هسته ای باشد.
اما عاملان خارجی می توانندکشورها رابه نگاهی مثبت در مورد مقدمات کار تشویق و ترغیب کنند و در نهایت آنان را به مذاکره در مورد ویژگیهای منطقه عاری از سلاح های هسته ای بکشانند.عاملان خارجی می توانند انگیزه های تکنولوژیکی و اقتصادی برای انسجام وثبات منطقه ایجاد کنند.آنها همچنین می توانند سیستم کنترل را با اطلاعات بدست آمده پشتیبانی کنند.چنین اطلاعات ماهواره ای در دسترس کشورهای منطقه نیست. لیکن ایفای این نقش عاملان خارجی ،باید کشورهای منطقه ای اعتماد و اطمینان قابل قبول و بی غرض نسبت به آنان داشته باشند.
مهم ترین و اساسی ترین نقش عاملان خارجی به عنوان میانجی در مناقشات است تا موافقت کنند ودر نهایت وجود این منطقه عملی گردد.کشورهایی در منطقه انتخاب می شوند تا این نقش را به شورای امنیت سازمان ملل یا کشورهای ضامن محول کنند. با دادن این نقش به عاملان خارجی مانند ایالات متحده و حامیان آن نیروهای نظامی و دیگر امکانات در دسترس عوامل منطقه ای نمی باشد.
وظایف اجرایی توسط عاملی خارجی می تواندعادلانه انجام پذیرد.با این حال ،در تمامی مواد مشابه معمولاً میزان لازم اعتماد وجود ندارد.برای ساختن چنین توافقی که برای طرفین قابل قبول باشد ،تغییرات اساسی در روابط کشورهای مختلف نیاز است بعنوان مثال میان ایالات متحده و ایران این کار همچنین مستلزم تلاش بیشتر از سوی ایالات متحده برای جلب اعتماد کشورهای عرب می باشد.
(بهترین روش برای اینکار ،به اعتقاد نویسندگان وجود یک گروه متخصص حکومتی در منطقه برای شفاف سازی و کنترل است).
فرجام:
صلح یا منطقه ای عاری از سلاح اتمی
بطور کلی دراین نوشتار بامگارت و مولر موقعیت هسته ای کنونی در خاورمیانه بی ثبات ونا معقول ارزیابی می کنند،زیرا:
1- .سیاست بازدارندگی اسرائیل در اکثر مواد با شکست مواجه شده است وتلاش های دیگر کشورها برای بدست آوردن سلاح های هسته ای یا دیگر سلاح های کشتار جمعی در این منطقه بیشتر شده است.
2- افزایش خشونت های منطقه ای نشان دهنده این است که نه وضعیت فعلی و نه استراتژی های غالب با امنیت و منافع رفاهی مردم در یک راستا قرار ندارند.تحت چنین شرایطی ،پیشنهاد منطقه عاری از سلاح هسته ای که مانند مدینه فاضله بنظر می رسد ،بررسی تازه و جدیدی را می طلبد.
3- فرجام این در خواست ها به شدت با جریان صلح پیوسته است.برای توسعه آنها ،تغییرات اساسی برپایه موضع دو طرف لازم و ضروری می باشد.
4- پایان دادن به تروریسم و اشغال ،احتما لاً دو عنصر ضروری برای حرکت بسوی صلح و مذاکره در جهت منع سلاح های کشتار جمعی در منطقه بطور همزمان می باشد. با این حال ،حتی یک شروع خوب نیز طرفین را با بسیاری مسائل مشکل و سخت مواجه می سازد که باید با آن مبارزه کنند چون راه حل قطعی وجود ندارد. در موارد دیگر مانند کنترل ،نمونه هایی نیز مطرح می شودمانند:انتخاب سیستم های کنترل منطقه ای که در پیمان NPTگنجانده شده است یا اعمال اعتماد سازی برای طرفین از طریق عوامل بین المللی یا قدر تمند.اما بدلیل متفاوت دستیابی به توافقنا مه ای مشترک آسان نخواهد بودحتی اگر تغییر اساسی در مواضع سیاسی که احتما لاًً از فشار قدرتمند خارجی ناشی می شود،داده شود.چنین منطقه ای به سرعت ظهور نخواهد یافت ،زیرا این امر مستلزم گام های کوتاه در دراز مدت می باشد.
5- متاسفانه در حال حاضر ماموران در خاورمیانه به بن بست رسیده اند.اما علیرغم تلاش های همزمان برای یافتن استراتژی جایگزین و بی اعتماد ی شدید که شکست روندصلح ،گذشته و پدید آمدن دشمنی های عمیق را به تاریخ طولانی نبردهای خونین افزوده است،این کشورها با لاخره به جایی می رسند که باید از آن نقطعه شروعی تازه داشته باشندو هنگامی که چنین شود آنان نباید انتظار داشته باشند که قبل از دیگر مسائل مهم و اساسی از همان آغاز کار ،مساله هسته ای نادیده گرفته شود ویا اینکه دوباره حل نشود.تما می سلاح های کشتار جمعی و حتی برخی مسائل غیر هسته ای باید در دستور کار جلسه گنجانده شود تا طرفین بتوانند بهتر از بار گذ شته عمل کنند.
(آنچه امروزاهمیت دارد بدست آوردن امتیاز در عناصر فنی است)
6- مسلماً وقتی در منطقه درگیری و بی اعتمادی وجود داشته باشد ،تغییر مهمی در کل روابط کشورهای منطقه بوجود می آید که احتمال جنگ را به عنوان پیش شرط برای استقرار منطقه عاری از سلاح های هسته ای را به حداقل می رساند.
7- تنها یک تغییر پایدار و عمیق می تواند با لقوه این کشورها را متقاعد سازدتا از ابزار امنیتی خود ،که به نظر خودشان نوع سلاح های کشتار جمعی می باشدصرف نظر و چشم پوشی کنند.کشورها و مردمانشان حتماً باید باورداشته باشند که چنین تحولاتی در روابط کشورها به احتمال زیاد تغییر ناپذیر است.چنین تغییر و تحولی مستلزم آن است که تمامی طرفین بطور مشترک و دو جانبه، دیگر کشورها را با مرزهای توافقی در منطقه بین لبنان و اسرائیل ،اسرائیل و سوریه ،اسرائیل و کشور احتمالی فلسطین به رسمیت بشناسند.به عنوان نقطه شروع ،تمامی کشورهای منطقه باید بطور معتبر و صریحاً موجودیت اسرائیل را بپذیرند.اسرائیل هم در عوض باید با عقب نشینی از مناطق اشغالی در زمان تعیین شده موافقت کند.این کارها بدون شک برای هر دو طرف باعث درگیری هایی خواهد شد،زیرا هواداران فراوان داخلی به مبارزه با این سیاست ها خواهند پرداخت.اما بدون چنین تحرکات جسورانه ،نه تنها آینده منطقه عاری از سلاح های هسته ای بلکه هر موقعیتی در روند صلح قابل تردید خواهد ماند.
8- صلح باثبات مستلزم برخی قوانین برای نیروهای مسلح غیر اتمی و همچنین یک قانون سخت و جدی برای کنترل ،اعمال و اجرای منع کا مل کلیه انواع سلاح های کشتار جمعی است.کشورها نیاز به روابط دو جانبه فرهنگی و اقتصادی سودمند دارند. حمایت کشورها از تروریسم باید متوقف شود.این مقتضیات ضروری ،به طرح محدوده جغرافیایی منطقه نیز نیاز دارد.این مناطق باید شامل تمامی عواملی که می توانند اثر منفی بر منطقه صلح بگذارند ،بشودکه شامل ایران ،اسرائیل و اتحادیه عرب می شوند ،هر چند از برخی کشورهای آفریقایی مانند سومالی و موریتانی امکان دارد صرف نظر گردد.گنجاندن پاکستان در این لیست می تواند موثر باشد اما نگرانی های امنیتی پاکستانی ها بیشتر متمرکز در جنوب آسیا است. از این رو،اگر چه این منطقه احتما لاً از غرب تا اقیانوس آتلانتیک گسترده می شود اما با ید در مرز ایران در شرق متوقف شود.
9- با چنین تحولات و تغییراتی در فضای دوستانه ،روند استقرار منطقه عاری از سلاح های هسته ای امکان بنای صلح پایدار را فراهم می سازد. این کار به ویژه به افزایش ثبات و اعتماد کمک می کندو احساس امنیت مساوی و برابر را بین کشورهای منطقه بوجود می آورد.
10- آنچه امروز اهمیت دارد ،بدست آوردن امتیاز در عناصر فنی ،بویژه کنترل و اجرای آن است،بطوری که این مبنایی برای شرکت حتی در فضای سیاسی صحیح تدارک دیده شود.اگر چه این چشم انداز سیاسی برای منطقه عاری از سلاح های هسته ای شاید امروز بسیار بعید بنظر برسد ،اما هیچ چیز در خاور میانه بویژه با حوادث تاریخ اخیر آن و آشکاری عواقب آن غیر ممکن نیست.