هنوز عرق احزاب از رقابت در انتخابات مجلس هشتم در 24 اسفند ماه گذشته خشك نشده است كه بحث انتخابات رياست جمهوري دهم در تير ماه سال آينده ضربان قلب احزاب را شدت بخشيده است، بنابراين احزاب به دنبال يافتن گزينه هاي مناسب خود براي حضور در اين رقابت تاثيرگذار مدام سابقه چهره هايشان را مرور مي كنند تا شايد بتوانند در اين رقابت سهمي از پيروزي را به نام خود ثبت كنند، اگرچه بنا به گفته منتقدان دولت نهم تنها پيروزي احزاب در انتخابات اين دوره مهم نيست بلكه جايگزين شدن فردي توانا به جاي رييس دولت نهم براي جبران تصميمات پرخطاي او ارجح تر از پيروزي حزب مشخصي خواهد بود.
در همين راستاست كه مرتضي حاجي مديرعامل بنياد باران مدام به اميدواريش براي حضور محمد خاتمي در انتخابات رياست جمهوري تاكيد مي كند و در مصاحبه اش با بيان اين كه مردم بايد بخواهند تا خاتمي وارد صحنه شود، اميدوار است تا شايد خاتمي در برابر ابراز علاقه مردم اعلام بازنشستگي سياسي اش را پس بگيرد و به ميدان رقابت بيايد،
+ سوالاتم را با يك انتقاد به چهره هاي شاخص جريان اصلاحات آغاز مي كنم و آن اين كه چرا صاحب نظران و كارشناسان اين جريان كه براي مردم آشنا هستند مدتي است (البته به استثناي فصل تبليغات انتخاباتي) از حضور و سخنراني و ارتباط با رسانه ها به عنوان نماينده مردم طفره مي روند و به بهانه هاي مختلف سعي مي كنند كم تر حضور داشته باشند، علت اين گوشه گيري سياسي چيست؟
قبل از انتخابات رياست جمهوري نهم با وعده هايي كه داده شد، براي هر آدمي كه كشور را مي شناسد و با وضع عمومي دنيا آشناست، معلوم بود كه وعده هاي داده شده، پايه اي ندارد و قابل تحقق هم نيست و نه تنها كشور مسير رشد و توسعه را طي نمي كند، بلكه با چالش هاي خيلي جدي هم روبه رو خواهد شد، بنابراين براي اين كه اصلاح طلبان متهم نشوند كه مانع تحقق وعده هاي رييس جمهوري جديد مي شوند و بهانه اي براي ناكارآمدي هاي افراد جديد ايجاد نشود، اصلاح طلبان ترجيح دادند كه مدتي نسبتا طولاني ساكت باشند تا كساني كه در بسته امور قرار گرفته اند، هنر مديريتي خودشان را براي تحقق وعده هايشان نشان دهند، اين سكوت، سكوت معني داري بود، سكوت انفعال نبود، سكوت فعال بود براي خالي كردن دست رقبا از بهانه جويي براي توجيه ناكارآمدي ها، چيزي كه همين امروز هم شاهديم.
+ اشاره كرديد كه اصلاح طلبان ميدان را باز گذاشتند تا مديران جديد آزادي عمل داشته باشند، اما اين طور به نظر مي رسد كه اصلاح طلبان براي در امان ماندن از سيل انتقادات ميدان را خالي كردند،
البته امروز فرق مي كند، صحبت هاي من در پاسخ به سوال شما مربوط به آغاز فعاليت دولت نهم بود، طبيعتا در مقطع انتخابات زماني است كه هر كسي پذيراي انتقادات نقادانه نسبت به عملكردها و بيان برنامه هاي نامزدهاي انتخاباتي را دارد و اين ديگر تلقي كارشكني و يا چوب لاي چرخ گذاشتن نيست، اگرچه آن هايي كه نتوانستند به برنامه هايشان عمل كنند، هر بهانه اي را مستمسك قرار مي دهند، اما به لحاظ موقعيت زماني و ضرورت فعاليت تبليغات انتخاباتي، زمان انتخابات وضعيت متفاوتي دارد، نسبت به زمان شروع به كار دولت، اين فضاي عمومي كار اصلاح طلبان است، اما انتظاري كه از احزاب مي رود، اين است كه در همه زمان ها فعال باشند. گاهي فعاليت علني و عملي و رسانه اي است، اما گاهي فعاليت آن ها براي ساختن و پرداختن خود در درون تشكيلات و سازماندهي افراد و آموزش هاي لازم و مطالعه و تدوين برنامه هايي كه بايد انجام شود كه اين ها خيلي سر و صداي رسانه اي ندارد.
+به نظر شما اين تعبير كه اصلاح طلبان از حضور در عرصه رقابت دلزده شده اند صحيح است؟
عموميت ندارد، ولي خيلي ها هم همين طور شده اند كه شما مي گوييد، اصلاح طلبان هميشه تاكيدشان بر اين بوده است كه در چارچوب قانون اساسي كشور و با رعايت منافع و مصالح ملي كشور با مشي اصلاح طلبان برنامه هايشان را پيش ببرند چون اصلاح طلبان با رعايت همه اين احتياط ها و پايبندي كامل به حدود قوانين و مسايل ملي وارد عرصه سياست شده اند، انتظارشان اين است، حاكميت از اين تلاش و فعاليت استقبال كند، چرا كه برنامه چشم اندازي كه براي كشور تعريف كرده اند قطعا با يك همكاري گسترده همه جانبه ملي قابل تحقق يافتن است و نمي شود، بخش عظيمي از نيروهاي كاردان و كارآمد و متعهد و علاقه مند به سرنوشت كشور را به بهانه هاي واهي كنار گذاشت.چيزي كه در انتخابات مجلس شاهد بوديم، رد صلاحيت هاي گسترده و غيرقابل توجيه است و متاسفانه خيلي ها هم از اين نوع برخورد با نيروهاي كشور دفاع كردند.
وقتي در مرحله اول انتخابات شهر تهران بيش از 70 درصد شركت نمي كنند و باز هم ما احساس مي كنيم حماسه اي اتفاق افتاده“ خب حق دارند كساني كه دلشان براي كشورشان مي سوزد احساس نگراني كنند، بعضي ها منزوي مي شوند، قهر مي كنند و پاي صندوق راي نمي روند، خودشان را مطرح نمي كنند و بيش تر دنبال زندگي شخصي و فردي خودشان مي روند.
+ اما به نظر مي رسد دلزدگي سياسي در ميان سران اصلاح طلب عموميت يافته است، چرا كه وقتي سيد محمد خاتمي اعلام بازنشستگي مي كند فضايي جز اين نمي توان از اين امر برداشت كرد.
بدون شك، آقاي خاتمي نمي تواند بازنشسته سياسي شود، به خصوص با آن اميد و علاقه وافري كه مردم به ايشان دارند و انتظار و مسووليتي كه به دليل علاقه مردم متوجه آقاي خاتمي است ايشان به راحتي نمي تواند خودش را كنار بكشد چرا كه هيچ مسوولي نمي تواند خودش را كنار بكشد، من گمان مي كنم اين يك عارضه موقت باشد، آقاي خاتمي در انتخابات مجلس خيلي جدي حضور پيدا كرد، اگر چه از آن طرف هم با بي مهري مواجه شد، چرا كه يك درخواست خيلي ساده را مطرح كرد، براي اين كه آرا بازشماري شود كسي كه در دوره متوالي رييس جمهوري بود و سمت هاي مهم ديگري را در كارنامه اش دارد با بي اعتنايي با درخواستش برخورد شود، فكر مي كنم يك عارضه موقتي ايجاب مي كند به همين دليل من صحبت هاي آقاي خاتمي را موقتي مي دانم اگر چه بازنشستگي كه آقاي خاتمي مطرح كرده به معناي تعطيل كردن فعاليت هاي سياسي اش نيست، بلكه در جواب اين سوال كه شما مي خواهيد نامزد انتخابات رياست جمهوري بشويد اين صحبت را بيان كرده است كه در واقع مي شود اين طور تلقي كرد، ايشان خودش را از رياست جمهوري بازنشسته كرده اند. از فعاليت هاي سياسي ...، اگر واقعا براي آقاي خاتمي زمينه و اميدواري براي فعاليت سياسي وجود نداشته باشد پس براي چه كسي وجود دارد. به همين دليل اعلام بازنشستگي از سوي آقاي خاتمي به نظرم يك عارضه موقت است كه انتظار مردم آن را رفع خواهد كرد.
+ چه عاملي باعث شده كه بنا به گفته شما آقاي خاتمي خودش را نامزدي رياست جمهوري بازنشسته اعلام كند؟ آيا آقاي خاتمي هم از ردصلاحيت شدن مي ترسند؟
من نمي بينم كسي مثل آقاي خاتمي اينچنين در قلب مردم ايران باشد... به همين دليل با توجه به وسعت علاقه مردم به آقاي خاتمي بعيد مي دانم كسي بتواند ايشان را ردصلاحيت كند.
+ با توجه به قدرت گرفتن جرياني كه قصد منزوي كردن جبهه پيروان خط امام و در قالب بزرگ تر اصلاح طلبان را دارد به نظر شما اصلاح طلبان مجددا قدرت را در دست مي گيرند؟
اصلاح طلبان را بايد با اصلاح طلبي تفكيك كنيم، اصلاح طلبان موجود بالاخره يك دوره اي آمدند و كارهايي كه به نظرشان به نفع كشور بود انجام دادند، بنابراين اصلاح طلباني كه حاكم بودند تمام شد، اما دوره اصلاح طلبي تمام نشده است، قطعا اصلاح طلبان به حاكميت برمي گردند و در اين انتخاباتي كه برگزار شده پيامي كه وجود داشت جز اين نيست، برخورد شديد ردصلاحيتي كه در اين دوره انجام شد و همه باور دارند از ردصلاحيت هاي انتخاباتي مجلس هفتم هم سخت تر بود و حتي بزرگواري مثل كروبي كه همه وجودش خوش بيني به رفتار حاكميت است او هم به اين نتيجه رسيد كه رفتاري كه شد در تمام ادوار گذشته بي سابقه بود، اين نشانه عمق نگراني آن ها از نفوذ اصلاح طلبان و پايگاه و جايگاه آنان در بين مردم است، بنابراين تفكري كه پايگاهي به اين وسعت در بين مردم دارد، نمي شود براي هميشه از عرصه قدرت كنار بماند، حتما اصلاح طلباني كه ممكن است امروز در عرصه قدرت مطرح نباشد اما از نسل جوانان اصلاح طلب هستند، مورد توجه مردم و در راس قدرت قرار مي گيرند براي مدتي خيلي طولاني نمي شود جلوي آن و نظر مردم ايستاد.
+ مي شود اين طور از صحبت شما استنباط كنم كه ديگر نبايد انتظار داشت آقاي مرتضي حاجي وزير آموزش و پرورش باشند يا آقاي مصطفي تاج زاده در وزارت كشور حضور يابند؟
نه، من اين حرف را نمي زنم، چون روزي كه رييس جمهوري از جبهه اصلاحات داشته باشيم، بايد ديد چه كساني براي انجام چه كارهايي شايسته تر و تواناتر هستند، البته اين امر كه من مي گويم نسل جوان و پرنشاط به صحنه مي آيند بايد بگويم كه اولا ما كه هنوز پير نشده ايم و جوانيم و پرنشاط، ثانيا در دوره هاي مختلف زماني افراد جديدي رشد و پرورش پيدا مي كنند كه نسبت به آدم هايي كه دوره هايي مسووليت داشتند توانايي بيش تري به دست مي آوردند، ما اصلا نبايد محدود به اين اسامي كه شما گفتيد باشيم، اگرچه آن ها را هم نبايد ناديده بگيريم.
+ تركيب نمايندگان تهران در مجلس هشتم را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
تاكيد ما هميشه بر اين است كه انتخابات بايد در يك اتاق شيشه اي برگزار شود، يعني همه مردم تمام مراحل انتخابات را ببينند و هيچ چيز از ديد خبرنگاران مخفي نباشد و هيچ چيز محرمانه اي نبايد وجود داشته باشند، ... اين كه مي آيند صلاحيت ها را رد مي كنند و يك كلي روي آن مي گذارند و هركس هم مي پرسد چرا؟ هيچ كس هم جواب نمي دهد چرا؟ اين بي اعتنايي به اذهان عمومي در حداقل يك علامت سوال بزرگ را در ذهن ايجاد مي كند كه اين ها در يك اتاق دربسته چه كار مي كنند؟ چطور مي شود كه افرادي با شرايط و عناوين مشابه يكباره رد صلاحيت مي شوند و بعد هم در تجديدنظر مثلا چهار تايشان را تاييد مي كنند و بقيه باز هم رد باقي مي مانند، مثل قضيه استانداران دولت سابق كه به علت استعفاي آن ها در اعتراض به عملكرد شوراي نگهبان در بررسي صلاحيت كانديداهاي مجلس هفتم رد صلاحيت شدند. پس از اعتراض به شوراي نگهبان چند نفر از آن ها تاييد مي شوند و برخي ديگر رد صلاحيت باقي مي مانند به دنبال اين اقدام شوراي نگهبان اين سوال به وجود مي آيد كه اين عمل براي همه آن ها مشابه بوده است اما چطور شد كه چند نفر تاييد شدند و بقيه رد باقيماندند به همين دليل وقتي رويه شفاف نيست سوالاتي را از اين دست هميشه باقي مي ماند و اين عمل هميشه مبهم خواهد بود، چرا كه وقتي ضابطه به طور دقيق نشود و نحوه عملكرد پيش روي مردم نباشد همه جور حرف ممكن است توي آن دربيايد و چون ادله كافي هم براي رونق نيست همان طور مبهم در اذهان باقي مي ماند. بنابراين پيش بيني تركيب محلي هم غيرممكن است.
+ اصلاح طلبان چقدر به عملكرد فراكسيون اقليت مجلس هشتم دل بسته اند؟ اصلا شما به اقليت اين مجلس اميدواري داريد؟
اميدواري كه داريم، اما ميزان تاثيرگذاري آن ها آنجايي كه صف بندي فكري و جناحي مي شود خيلي كم است، اگر فضاي اداره مجلس به گونه اي باشد كه قدرت استدلال تعيين كننده باشد و قدرت استدلال گوش شنوايي داشته باشد و اكثريت مجلس گوششان را به روي نظرات اصلاح طلبان نبندند و فرصت بدهند نظرات اصلاح طلبان هم مورد بررسي قرار گيرد و چك سفيد حمايتي ندهند دست مسوولان اجرايي كه هر كس هر كاري خواست انجام دهد، اگر اين طور نباشد، اشخاص جدي در بين نامزدها مي بينيم كه شناخت خوبي نسبت به مسايل كشور دارند و ما هم حاضريم با آن ها كار مشاوره اي درباره لوايح و طرح ها انجام دهيم، اگر فضاي اداره مجلس فضاي گفت وگو، تعامل و اعتماد به آيندگان باشد، اصلاح طلبان تاثيرگذاري خوبي خواهند داشت.
+ آيا اعلام كانديداتوري محمدرضا عارف با سران اصلاحات هماهنگ شده بود يا ايشان خودشان شخصا اعلام كردند؟
ايشان خودشان بايد دراين باره توضيح بدهند، من نمي دانم اما در جريان هستم كه در مجموعه اصلاح طلبان هنوز درباره موضوع رياست جمهوري بحثي آغاز نشده است، هميشه اول داوطلبان مشخص مي شوند و بعد در مجموعه روي آن ها بحث مي شود، البته بايد درنظر داشت كه آقاي عارف هم تاكيد كرده اند آقاي خاتمي شايسته ترين و مناسب ترين فرد براي اين سمت هستند اما اگر آقاي خاتمي نيايد آقاي عارف هم گزينه خوبي هستند.
+ اصلاح طلبان براي جلب تمايل آقاي خاتمي براي حضور در انتخابات رياست جمهوري برنامه ريزي كرده اند؟
همه ما بايد تلاش كنيم تا آقاي خاتمي را به صحنه انتخابات بياوريم، مردم بايد با پيام و پيغام هايشان و واسطه گري هايشان تمايلشان را به حضور مجدد آقاي خاتمي در رياست جمهوري نشان دهند، درواقع ما و مردم بايد آقاي خاتمي را وادار به حضور در انتخابات رياست جمهوري كنيم چون ايشان در برابر خواست و علاقه مردم نمي توانند سكوت كنند.