اكثر روزنامه‌هاي امروز با اعلام نتايج مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم، به بررسي آن پرداخته و به‌ويژه به كاهش مشاركت مردم در انتخابات اشاره كرده‌اند.
در حالي كه روزنامه‌هاي جناح راست از پيروزي مطلق اصولگرايان خبر مي‌دهند، مطبوعات اصلاح‌طلب از مشاركت اندك مردم در انتخابات ابراز نگراني كرده اند.
حسين مرعشي در سرمقاله كارگزاران نوشته است: صرف‌نظر از صحت و سقم نتایج اعلام شده در تهران كه در جای خود باید مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گیرد، اعلام نتایج رسمی نباید پیروزی مطلق جبهه متحد اصولگرایان تلقی گردد زیرا این نتایج حاصل رای اقلیت محدودی از رای‌دهندگان تهرانی است. غیبت اكثریت معنی‌دار و قاطع مردم و رای‌دهندگان تهران زمینه‌ای را فراهم كرد كه جبهه متحد اصولگرایان بتواند با آرای حداقل و به راحتی اكثریت قاطع كرسی‌های پایتخت را از آن خود كند. غیبت معنی‌دار مردم تهران از جنبه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی باید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
از نظر پایداری نظام و امنیت ملی كشور هرچند در كوتاه‌مدت ممكن است خطری از این ناحیه متوجه كشور و نظام نگردد لكن این سطح پایین از نشاط و مشاركت سیاسی آن هم در نظامی كه فقط و فقط به مردم خود متكی است، قابل قبول و قابل تحمل نخواهد بود. مسوولان عالی‌رتبه نظام باید با درك جنبه‌های مختلف این پیام سیاسی و اجتماعی مهم، با آسیب‌شناسی علمی به انتقادات و ایرادات مردم پاسخ مناسب داده و زمینه لازم برای مشاركت حداكثری مردم در انتخابات آتی را فراهم كنند.
ممكن است افرادی ساده‌لوح و خوش‌خیال تصور كنند كه مشاركت محدود مردم در انتخابات كه منجر به پیروزی اصولگرایان می‌شود از مشاركت وسیع مردم كه منجر به پیروزی اصلاح‌طلبان می‌گردد برای نظام بهتر است لكن افراد عاقل و دوراندیش به‌خوبی درك می‌كنند كه این سطح از مشاركت عمومی به هیچ‌وجه برای نظام مردمی جمهوری اسلامی قابل قبول و تحمل نیست.
اعتماد در گزارش تحليلي خود با عنوان پيام آراي مردم تهران به اصولگرايان، نوشت: گزارش رسمي وزير کشور از نتيجه انتخابات حاکي از مشارکت معنادار 13 درصدي شهروندان در پايتخت کشور است که همين مساله نگاه ها را به سمت و سوي چرايي عدم اقبال قابل قبول راي دهندگان در تهران يعني سياسي ترين نقطه کشور معطوف کرده است.... در واقع توجه بيش از حد به انتخابات تهران نسبت به ساير شهرهاي کشور به اين مساله برمي گردد که کرسي هاي نمايندگي پايتخت در مجلس نقش اساسي را در تعيين خط مشي سياسي پارلمان در ايران ايفا مي کند و هميشه رياست مجلس و پست هاي حساس مجلس بين نمايندگان تهراني تقسيم مي شود. ضمن اينکه تهران سياسي ترين شهر ايران است و رفتار راي دهندگان در اين شهر قدري متفاوت تر از رفتار راي دهندگان در ساير شهرهاي کشور به خصوص شهرهاي کوچک تر است. به اين معنا که انگيزه هاي راي دادن در پايتخت کمتر از علايق شخصي، قومي و فاميلي و بيشتر متاثر از ميزان رضايت آنان از عملکرد ساخت رسمي قدرت به خصوص در قواي مقننه و مجريه است. بر اين مبنا مي‌توان از ميزان مشارکت مردمي در انتخابات تهران به ميزان رضايت شهروندان پايتخت از عملکرد مسوولان پي برد. در اين راستا اگر از انتخابات رياست جمهوري سال هاي 76 و 80 - که هر دو به پيروزي خاتمي منجر شد - و انتخابات مجلس ششم - که به پيروزي اصلاح طلبان منجر شد - بگذريم سير حضور شهروندان تهراني پاي صندوق هاي راي همواره با کاهش نسبي مواجه بوده است. قهر نسبي راي دهندگان در پايتخت که از انتخابات دوم شوراها شروع شد تا به امروز تقريباً تداوم داشته است و تنها در انتخابات 24 آذر سال 1385 بود که تا حدودي بهبود يافت. 24 آذر سال 1385 انتخابات خبرگان و شوراها به صورت همزمان برگزار شد و استقبال راي دهندگان در پايتخت تا حدودي قابل قبول بود. اما در انتخابات شوراهاي دوم، مجلس هفتم، رياست جمهوري نهم و مجلس هشتم ميانگين مشارکت مردمي در تهران نسبت به ساير انتخابات با کاهش مواجه شد... اکنون و پس از گذشت شش سال به همان نقطه سال 81 بازگشته ايم چرا که در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم شهروندان تهراني همان رفتاري را از خود بروز داده اند که در انتخابات شوراهاي دوم از خود نشان دادند. اينک ميزان مشارکت در حد شوراهاي دوم تثبيت شده است و بايد ديد آيا اصولگرايان نيز همانند اصلاح طلبان حاضر به پذيرش و درس گرفتن از واقعيت رفتار راي دهندگان در پايتخت هستند؟ البته به نظر مي رسد اصولگرايان با سکوت از کنار مساله‌اي به اين مهمي عبور کرده اند و به اصطلاح ترجيح داده اند آن را به روي خود نياورند و بيانيه پيروزي صادر کنند. حتي در اين زمينه صدا و سيما بلافاصله شب انتخابات خبر داد که ملت کار را تمام کرد و اصولگرايان هم بيانيه تشکر از مردم را به خاطر حضور حماسي در انتخابات و اطمينان دوباره مردم به خودشان صادر کردند.
اما در اين ميان هيچ اشاره‌اي به اين نکته نشده است که چرا ميزان مشارکت در پايتخت در مرحله اول به کمتر از 30 درصد و در مرحله دوم به حدود 13 درصد رسيده است. در واقع ميانگين مشارکت مردمي در انتخابات پايتخت در مرحله اول و دوم در حد 20 درصد تثبيت شده است. نگاهي به آراي غلامعلي حدادعادل نفر اول اصولگرايان هم نشان مي دهد او کمتر از 20 درصد از آراي کل تهراني ها را به خود اختصاص داده است و اين ميزان راي براي نفر اول تهران که احتمال رياست مجدد او بر مجلس هم مي رود چندان پشتوانه قابل قبولي نيست.
اين در حالي است که برخي کانديداهاي اصولگراي راه يافته به مجلس هشتم حتي کمتر از 10درصد آراي کل تهراني ها را به عنوان اندوخته خود دارند و مي بايستي با اين تعداد از آرا به عنوان نماينده کل تهراني ها و نيز کل ملت به ايفاي وظيفه نمايندگي بپردازند. البته اگرچه اصولگرايان حاضر به توضيح درباره دلايل کاهش مشارکت شهروندان تهراني نيستند و حتي وزير کشور در مصاحبه هاي گوناگون مطبوعاتي و تلويزيوني که با قاطعيت از ورود 75 درصدي اصولگرايان به مجلس مي گويد اما اشاره‌اي به کاهش مشارکت تهراني ها نمي کند ولي با اين وجود اين ديگران هستند که از همان ابتدا هشدار داده بودند در صورتي که مجريان و ناظران انتخاباتي در شيوه عملکرد خود تجديد نظر نکنند احتمال کاهش مشارکت مردمي به خصوص در تهران و ساير شهرهاي بزرگ کشور وجود دارد. اينک با بسته شدن پرونده انتخابات مجلس هشتم بخش هايي از پيش بيني ها محقق شده است. از يک سو بخش هايي از مردم به خاطر نارضايتي از اوضاع کشور به خصوص وضعيت اقتصادي پاي صندوق هاي راي حاضر نشدند و از سوي ديگر ردصلاحيت بخش مهمي از کانديداهاي اصلاح طلب و مستقل هم باعث کاهش انگيزه بخش ديگري از راي دهندگان براي حضور در پاي صندوق هاي راي شده است.
محمدرضا تابش رئيس فراكسيون اقليت مجلس هفتم نيز به كارگزاران گفته است: فراكسیون اقلیت مجلس هشتم شرایط بسیار بهتری از مجلس هفتم خواهد داشت... از نظر كمی تعداد اعضای فراكسیون اصلاح‌طلب در مجلس هشتم با مجلس هفتم برابر است ولی فضای شكل‌گیری مجلس آینده با مجلس هفتم متفاوت است... در مجلس هفتم یك محدودیت ضربتی برای حضور اصلاح‌طلبان در مجلس اعمال شد اما در مجلس هشتم حذف اصلاح‌طلبان در طول چهار سال و تدریجی بود... جریان اصولگرا به 3 شاخه راست سنتی، حامیان دولت و تحول‌خواهان در مجلس آینده حضور دارند. انشقاق درون اصولگراها بسیار بیشتر از دوره قبل است و این موضوع زمینه فعالیت اقلیت مجلس را تقویت می‌كند.
كار و كارگر با تيتر تنها نماينده كارگري وارد مجلس شد، در صفحه نخست خود از انتخاب عليرضا محجوب نماينده اصلاح‌طلب تهران براي نمايندگي مجلس هشتم خبر داده است.
مردم‌سالاري به مشاركت 26 درصدي مردم در مرحله دوم انتخابات اشاره كرد. اين روزنامه در گزارشي با عنوان پيروزي جبهه متحد اصولگرايان با مشاركت حداكثر 14 درصدي، نوشت: با ارزيابي‌هاي نسبتاً دقيق از نتايج دومين دور انتخابات مجلس هشتم در تهران بيانگر مشاركت حداكثر 14 درصدي مردم و پيروزي نامزدهاي جبهه متحد اصولگرايان است.
اعتماد ملي از راهيابي 21 نامزد اصلاح‌طلب در مرحله دوم به مجلس خبر داد.
سرمايه نيز به پيروزي اصلاح‌طلبان در شهرستان‌ها اشاره كرد و نوشت: مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم در حالي برگزار شد كه پس از اعلام نتايج اوليه از سوي وزارت كشور و بنا به گفته رييس كميته امور استان‌هاي ستاد اصلاح‌طلبان در بسياري از استان‌ها و شهرها اصلاح‌طلبان پيروزي قاطعي را به دست آورده‌اند.
كارگزاران نيز نوشته است: دور دوم انتخابات ایران در اغلب حوزه‌های انتخابیه به‌ویژه تهران با مشاركت پایین شهروندان مواجه بودسطح مشاركت شهروندان البته مانند همیشه به سود اصولگرایان حاكم تمام شد... گرچه در تهران به دلیل مشاركت پایین شهروندان، اصولگرایان به پیروزی دست یافتند و دیروز در رسانه‌های خود به تبلیغ گسترده این ماجرا پرداختند، اما نتایج انتخابات شهرستان‌ها حكایت از پیروزی گسترده منتخبان اصلاح‌طلب در كرسی‌های رقابتی دارد. در حالی‌كه اصلاح‌طلبان از میان 70 كرسی دور دوم انتخابات در شهرستان‌‌ها، تنها امكان رقابت در 24 كرسی را پیدا كرده بودند، 18 تن از نامزدهای رسمی ائتلاف اصلاح‌طلبان به همراه تعدادی دیگر از مستقل‌های دارای گرایش اصلاح‌طلبی یا نامزدهای اختصاصی احزاب كارگزاران و اعتمادملی راهی مجلس هشتم شدند.
اكثر روزنامه‌هاي جناح راست تيتر پيروزي هفتاد درصدي اصولگرايان در انتخابات، را به نقل از وزير كشور منعكس كرده‌اند.
روزنامه دولتي ايران با عنوان رأي اعتماد دوباره مردم به اصولگرايان، نظرات 6 نماينده منتخب اصولگرايان را منعكس كرد.
كيهان در يادداشت روز خود نوشت: انتخابات سومين شوراي شهر تهران تجربه اي «تلخ» و «شيرين» بود. تلخ براي اصولگرايان كه نتيجه تشتت و تعدد ليست ها را چشيدند و شيرين براي اصلاح طلبان كه موفقيت نسبي خود در اين انتخابات را جاني دوباره در كالبد مهجور اصلاح طلبي كه ديگر از سوي مردم طرد شده بود، پنداشتند.
اما آن تجربه تلخ شوراي سوم، اصولگرايان را بر آن داشت كه با آسيب شناسي مسير طي شده، راه موفقيت خود را در «وحدت» نيروهاي اصولگرا ببينند و در نهايت به شيريني پيروزي براي خدمت بيشتر به مردم، مبارزه با مفاسد اقتصادي و اجتماعي، بسط عدالت و رفاه و ايجاد جامعه اي سربلند در مجلسي كارآمد، برسند. آنها دريافتند كه تفرقه و تشتت نتيجه اي جز ورود جريانهاي غيراصولگرا به كانون قدرت و خدمت ندارد و بايستي بپذيرند در خانواده اصولگرايي، سليقه هاي مختلفي وجود دارد كه براي حفظ وحدت و نيل به موفقيت بايد مديريت شوند.
در سرمقاله رسالت نيز كه نوشته محمدكاظم انبارلويي دبير سياسي حزب موتلفه است، آمده است: پيروزى قاطع اصولگرايان در هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى نشان داد اصولگرايان در 5 گام خود از انتخابات شوراى دوم تاکنون در رجوع به آراى عمومى با اقبال عمومى روبرو هستند. اين 5 گام موفقيت‌آميز فضاى سياسى ايران را [ که از دوم خرداد 76 شروع و به مجلس ششم ختم شد] دگرگون کرده است. اين دگرگونى نياز به بازخوانى و باز تقرير دارد. گفتمان پيشرفت و خدمت اکنون با همه مشکلاتى که دارد در باور عمومى جايگاه ويژه‌اى دارد. اکنون دولت، مجلس، شوراها و نهادهاى انتخابى مردم همه در انديشه آن هستند که با پاک دستى خدمتى بکنند و کشور را يک گام به جلو هدايت نمايند.
همشهري يادداشتي از باهنر نايب رئيس مجلس به چاپ رساند كه نوشته است: رويكرد مردم به اصولگرايان را مي‌توان در وحدت اعضاي اصولگرا جست‌وجو كرد. اگرچه وحدت اصولگرايان در برخي از استان‌ها به صورت صددرصدي محقق نشد اما در مجموع روال حركت اين گروه تحت عنوان جبهه متحد به گونه‌اي بود كه به ويژه در تهران به مردم ثابت كرد از اختلافات بسيار جزئي برخوردار است و بالطبع مي‌تواند با وحدت درون‌گروهي خود در رفع مشكلات مردم گام بردارد. جناح دوم خرداد با فهرست‌هاي متنوعي كه منتشر كردند اين وحدت را نتوانستند به نمايش بگذارند.